کارتون ها

راف­راف، توییت و دِیو

راف­راف، توییت و دِیو

RUFF RUFF TWEET AND DAVE

 

«راف­راف، توییت و دِیو» یک برنامه تلویزیونی است که در قالب یک بازی به نمایش در می­آید و به ترتیب شامل سه شخصیت می­ شود: «یک سگ، یک پرنده و یک خرس» این سه به ماجراجویی می­پردازند و در هر ماجراجویی باید یک تصمیم بگیرند. سؤال‌هایی که این شخصیت­های انیمیشنی با آنها روبرو می­شوند به آنها کمک می­کند که تصمیم بگیرند چه‌کار کنند و چگونه دنیای اطرافشان را بهتر بفهمند. درحالی‌که راف­راف، توییت و دِیو نقش سه جواب احتمالی را در هر بازی و پرسش ایفا می‌کنند، بینندگان می‌توانند با جواب دادن به سؤال‌ها در این بازی شرکت کنند.

اِلا، اُسکار و هوو

اِلا، اُسکار و هوو

ELLA, OSCAR & HOO

یک دختر بازیگوش، یک پسر کوچولوی وروجک و یک ابر خیلی کوچولو؛ به اسم­های اِلا، اُسکار و هوو!

آنها با یکدیگر به دنبال دایناسور می‌گردند، جنگل­های اسرارآمیز را کشف می‌کنند و یا همکارهای وفادارِ بابانوئل می‌شوند. هر روز یک ماجراجویی جدید، یک فرصت برای اینکه با یکدیگر درباره شجاعت، صداقت و دوستی­های بچگی بیشتر یاد بگیریم.

پپا پیگ

پپا پیگ

PEPPA PIG

درس­ها و چیزهای مثبتی که «پِپا پیگ» یادِ ما داد: نظرات والدین

  1. چطوری با لهجه­ی انگلیسی حرف بزنیم: «اولین باری که دخترم کلمه­ی «مرافعه» رو گفت از خنده روده­بر شدم. بعدش هم با لحجه­ی غلیط انگلیسی کلماتِ «مهدکودک، مامان و بابا» رو گفت.»
  2. شام خوردن کنار همدیگر و روی میز غذاخوری لذت‌بخشه: «وقت شام در خانه پِپا، تشریفات خاصی برقرار میشود. واقعا عاشق تماشا کردن این صحنه­ام. بهم امید میده! هاهاها. بعد هم اینکه همه با هم حرف میزنن و هیچکس سرش توی گوشیش نیست.»
  3. اینکه مامان­ها از باباها یکم باهوش­تر هستند: «ببین همه دیگه این رو میدونن! با اینکه یکم گستاخانه است ولی خب همیشه خانم خونه میدونه که چه وسیله­ای کجای خونه هست یا اینکه توی موقعیت­ های اضطراری چه کاری باید انجام بده. این در حالیه که بابا خوکـه فقط میگه میدونم باید چه کاری بکنیم [و هیچ کاری انجام نمیده.]»
  4. مدرسه خیلی سرگرم‌کننده است: «تا حالا دقت کردید که هیچ‌کس از رفتن به مدرسه ناله نمی‌کنه. اول صبح مدرسه رفتن باحاله و هیچ‌کس توی لحظه آخر دنبال وسایل گمشده‌اش نمی گرده. هیچ‌وقت هم دیر نمی‌کنند! هاهاها.»
  5. خوبه که کل اجتماع رو با اسم بشناسی: «خرگوش خانم، بابا سگه، پِپا و جورج همه افراد جامعه کوچکی که توی آن زندگی می‌کنند رو می‌شناسند و همه همدیگر رو با اسم صدا می­کنند. یک درس خیلی خوب توی این کار هست.»
  6. اینکه بچه ­ها می‌توانند اتاق‌خوابشان رو با اشخاص دیگر شریک بشوند: «پِپا و جورج توی یک اتاق می خوابیدن و تخت بالایی برای پِپا بود. خوبه که بچه‌ها ببینند شریک شدن یک چیز عادیه و همه توی یک خانه بزرگ با کُلی اتاق زندگی نمی‌کنند.»
  7. توی زندگی هرکسی یک استعداد یا مهارت خاصی دارد: «نشان‌دادن شخصیت­ها به‌عنوان حیوانات مختلف یکی از زیباترین راه­ها برای نمایش تنوع توی جامعه است. همچنین این کار به بچه ­ها نشان می‌دهد که هرکسی خصوصیات متفاوتی دارد؛ مثل خرناس کردن­های پِپا.»
  8. همه گوشی تلفن و آی­پد ندارد: «حتی مطمئن نیستم که توی خانه پِپا و جورج، تلویزیون دیده باشم. حتی کسی از بچه ­ها آی­پد بهانه نمی کنه یا پدر و مادری رو نمی­بینیم که برای چت کردن و یا سرزدن به فیس­بوک از خانه بیرون بره.»
  9. گفتن «لطفاً» و «ممنون» مهمه: «پِپا و جورج هر دو خیلی با ادب هستند و همیشه توی حرف‌هایشان از کلمات «لطفاً» و «ممنون» استفاده می‌کنند. همچنین از اینکه پِپا با والدینش مؤدبانه صحبت می‌کند، لذت می‌برم. امیدوارم شما هم همین‌طوری باشید.»
  10. وقتی داداش کوچک‌ترت گریه میکنه، بهتره بغلش کنی: «خیلی از گریه کردن جورج خوشم میاد. خیلی ناز و مثل یک بچه که تازه راه ­رفتن رو یاد گرفته گریه میکنه. طوری که بقیه خانواده موقع گریه‌کردنش باهاش رفتار میکنن هم واقعاً لذت‌بخش هست.»
  11. زندگی خیلی کوتاه­تر از اونه که توی گِل بازی نکنی: «مگه میشه خوشحالی صورتشون و خنده­هاشون موقع پریدن توی چاله­های گِلی رو ببینی و نخندی!»

هرکسی که گفته تلویزیون برای بچه ­ها خوب نیست، معلومه که «پِپا خوکـه» رو ندیده!!

سگ­های نگهبان

سگ­های نگهبان

PAW PATROL

طبق حرف­های «مارین هیلی» متخصص رشد کودکان، «سگ­های نگهبان» تقریباً تمام ویژگی­هایی یک برنامه کودکِ خوب را داراست. طرح داستان­های این برنامه همیشه دارای یک تضاد و یک جواب هست که باعث ایجاد حس خوبی در کودک خواهد شد. «هیلی» می‌گوید: «قابلیت حدس زدن به کودک کمک می‌کند تا در دنیای غیرقابل‌پیش‌بینی و بزرگی که در حال باز شدن به روی اوست، حس آرامش داشته باشد.»

پیداکردن برنامه ­ای که به کودکانمان نشان بدهیم و با معیارهای خاصِ ما منطبق باشد، کار آسانی نیست. اولین و مهم­ترین معیار باید «منطبقِ سن» بودن آن باشد، درست است؟ بدون صحنه ­های خشونت‌آمیز، لحن بد یا فیلم­نامه ­هایی که باعث هزار و یک سؤال موقع خوابیدن می‌شود. باید سرگرم­کننده باشد اما نه بیش­از حد، چون‌که می‌خواهیم قبل از اینکه مغز کودک از گوشش بیرون بزند، بتوانیم از تلویزیون دورشان کنیم. نباید آزار دهنده باشند، چون‌که خودِ ما هم اکثر اوقات باید کنار آنها به دیدن این برنامه ­ها بنشینیم. مهم­تر از هر چیزی ما می‌خواهیم که این برنامه­ ها بیشتر از چیزی باشند که فقط وقت کودکانمان را چند ساعتی پر کنند. به طور ایده­آل برنامه­ ها باید چیزی درباره مهربانی، همدلی، مسئولیت ­پذیری و شخص خوبی بودن آموزش بدهند. حالا چند برنامه این کار را انجام می­دهند؟! خب، طبق حرف­های «مارین هیلی» متخصص رشد کودکان، «سگ­های نگهبان» تقریباً تمام ویژگی­هایی یک برنامه کودکِ خوب را داراست. «هیلی» می‌گوید که «سگ­های نگهبان» در واقع کمک شایانی به کودکانتان می‌کند.

اگر تابه‌حال یک قسمت از «سگ­های نگهبان» دیده باشید، خواهی فهمید که این برنامه تقریباً خسته­ کننده و تکراری است. هر قسمت از یک فرمول پیروی می‌کند: آهنگ­هایی جذاب ولی آزاردهنده، نوعی عملیات نجات و در پایان سگ­ها روز را با موفقیت به اتمام می‌رسانند. این تکرار ممکن است برای والدین آزاردهنده باشد، درحالی‌که این یکی از دلایلی است که این‌گونه برنامه­ ها برای کودکان عالی هستند. طرح داستان­های این برنامه همیشه دارای یک تضاد و یک جواب هست که باعث ایجاد حس خوبی در کودک خواهد شد.

«هیلی» میگوید: «قابلیت حدس زدن به کودک کمک میکند تا در دنیای غیرقابل پیش­بینی و بزرگی که درحال باز شدن به روی اوست، حس آرامش داشته باشد.» از این طریق آنها یاد میگیرند، هنگامی که دردسر ایجاد می­شود، همیشه کسانی هستند که میتوانند کمک کنند. این نوع برنامه­ ها به کودکان این اعتماد به نفس را می­دهد که به هنگام نیاز از دیگران کمک بخواهند.

بخش عظیمی از کمک‌کردن به ذهن کودک برای رشد و نمو، تکرار است. تکرار پی­در­پی اعداد و حروف آموزگاران به همین دلیل است. همچنین دلیل سادگی، تکرار متن و ریتم آهنگ­هایی که برای کودکان وجود دارد نیز همین است. وقتی این تکرارِ مفید را در کنار ارزش­هایی که «سگ­های نگهبان» دارد می‌گذاریم، تقریباً برنامه بسیار خوبی برای کودکان به دست می­آید.

بِلِیز و ماشین­های هیولا

بِلِیز و ماشین­های هیولا

Blaze and the Monster Machines

«بِلِیز و ماشین­های هیولا» یک انیمیشنِ سریالیِ آمریکایی با محوریت و تمرکز روی آموزش «ع­ف­م­ر» (علمی، فناوری، مهندسی و ریاضی) است. این سریال در 13 اکتبر 2014 در شبکه «نیکلدون» روی آنتن رفت.

این سریال حول محور یک ماشین هیولایی و راننده انسانش، «بِلِیز» و «اِی­جِی»، می‌چرخد. این دو در شهر «اکسل» شروع به ماجراجویی می‌کنند و در این راه چیزهای زیادی درباره موضوعات «ع­ف­م­ر» یاد می‌گیرند. به همراه این دو مکانیکِ انسانی به نام «گَبی»، دوست­های ماشین هیولایی دیگری به نام­های «استرایپس»، «استارلا»، «دارلینگتون» و «زِگ» و رقیبی به نام «کراشر» و دستیارش «پیکل» نیز وجود دارند. در فصل سوم این سریال شخصیت «واتس» نیز به داستان اضافه می­شود.

بلوز کلوز

بلوز کلوز

Blue’s Clues

انیمیشن/لایو اکشن «ردپای آبی» یک برنامه کودکِ آموزنده است که در 8 سپتامبر 1996 در شبکه «نیک جونیور» روی آنتن رفت. سازندگان و تهیه­کنندگان این برنامه «انجلا سنتومرو»، «تاد کسلر» و «تریسی پیج جانسون» مفهومِ رشد کودکان و آموزش به آنها را با انیمیشنی خلاقانه درهم‌آمیخته‌اند تا اثری برای آموزش بهتر به بینندگان ارائه نمایند. این سریال تا سال 2002 با مجری­گری «استیو برنز» که به اسم «جو» شناخته می­شد روی آنتن بود و پس از ترک ایشان، تا سال 2006 «دانِوان پَتون» مجری­گری این برنامه را به عهده گرفت. این برنامه بر محور سگی آبی‌رنگ به نام «آبی» و ردپاهایی که او برای مجری و بینندگان می‌گذارد، می‌چرخد. «ردپای آبی» یکی از پرطرفدارترین سریال­های کودکانِ پیش­دبستانیِ آمریکایی به شمار می‌رفت همچنین این برنامه برای رشد شبکه «نیکلدون» نقش بسزایی داشت. این برنامه را یکی از موفق ­ترین، جدیدترین و مهم­ترین سریال­ها برای کودکان پیش ­دبستانی می‌دانند. یک اسپین آف از این سریال به نام «اتاقِ آبی» نیز در سال 2004 منتشر شده است.

سازندگان و تهیه­ کنندگان این برنامه، تلاش بر این داشتند که بجای حالت خشک و قدیمی، موضوعات را به‌صورت داستانی بازگو و همچنین با استفاده از تکرار موضوعات و ساختن هر قسمت مانند قسمت قبل، آموزش برنامه را دوچندان سازند. آنها از تحقیقی سی ­ساله درباره رشد کودکان و عادات بینندگان خردسال، پس از پخش شدن اولین قسمتِ سریال «سِسِمی استریت» در آمریکا و متحول سازی ژانر [کودک و نوجوان] با استفاده از دخیل کردن بینندگان در برنامه، استفاده کردند. این تحقیق بخشی از پروسه خلاقانه و تصمیم ­گیری تهیه این سریال بود و [نتایج تحقیق] در تمام زاویه­ ها و مراحل سریال ادغام شد. پس‌زمینه خانگی این سریال به خانه ­های آمریکایی شبیه اما متمایز از بقیه سریال­های تلویزیونی ­ای است که می­بینیم. یک تورِ اجرای زنده نیز در سال 1999، با استفاده از وسایلی که توسط سازندگان برنامه تولید شده بود، در آمریکا به روی صحنه رفت. تا سال 2002، حدوداً 2 میلیون نفر در 1000 اجرای زنده این برنامه حضور پیدا کردند.

پدینگتون

پدینگتون

Paddington

پدینگتون یک فیلم انیمیشن/لایو اکشن کمدی، محصول 2014، به کارگردانی و نویسندگی «پاول کینگ»، داستان «هَمیش مک­ کول» و «پاول کینگ» و تهیه ­کنندگی آن برعهده «دیوید هِی­من» است. داستان­های این فیلم بر اساس شخصیتی انیمیشنی به نام «پدینگتون خرسه»، ساخته شده توسط «مایکل باند» و صداپیشگی «بِن ویشاو» پیش می‌روند و ستاره­ های لایو اکشن این فیلم شامل: «هیو بانویل»، «سالی هاکینز»، «جولی والترز»، «جیم برودبنت»، «پیتر کاپالدی» و «نیکول کیدمن» می‌شوند. طبق عنوان فیلم، این فیلم داستان شخصیتی است به نام «پدینگتون»، یک خرس انسان­ گونه که از جنگل­ های پِرو سر از خیابان­های لندن در می­آورد و توسط خانواده «براون» به فرزندی گرفته می­شود. «کیدمن» نقش تاکسیدرمیستی را بازی می‌کند که سعی دارد پدینگتون را به مجموعه­اش اضافه کند.

محصولی از انگلیس و فرانسه که با ریسک بالا از شرکت­های «StudioCanal UK»، «TF1 Films Production»، «Heyday Films» و «principal photography» در ابتدای سپتامبر 2013، قبل از جون 2014، تهیه شد. در ابتدا «کالین فِرث» قرار بود صداپیشه شخصیت پدینگتون باشد اما پس از آغاز تولید استعفا کرد تا «ویشاو» جای او را بگیرد.

این فیلم در 28 نوامبر 2014 با بودجه 55 میلیون دلاری روی پرده سینماهای انگلیس رفت و توانست علاوه بر تحسین منتقدین، 268 میلیون دلارفروش داشته باشد. این فیلم 16 ژانویه 2015 در آمریکا نیز پخش شد. فیلم «پدینگتون» صاحب دو جایزه «بهترین فیلم انگلیس» و «بهترین نمایشنامه اقتباسی» از «آکادمی جوایز فیلم انگلیس» هم شد. دهم نوامبر 2017 فیلمی با عنوان «پدینگتون 2» با کارگردانی دوباره «پاول کینگ» به روی صحنه رفت.

تیم اومی­زومی

تیم اومی­زومی

Team Umizoomi

یک سریال تلویزیونی لایو اکشن آمریکایی موزیکال است که بر روی مسائل ریاضی از جمله: شمارش، دنباله­ها، اشکال، طرح­ها، اندازه­ گیری و برابری تمرکز می‌کند. در این برنامه نه از سیستم اندازه ­گیری بریتانیایی استفاده می­شود و نه از سیستم متریک؛ این یعنی این برنامه بدون توجه به سیستم اندازه­ گیری، می‌تواند در هر منطقه [یا کشور] پخش شود.

در 25 ژانویه 2010، تیم اومی­زومی در شبکه «نیکلدون» در ایالات متحده آمریکا پخش شد. در تاریخ 20 فوریه 2014، سازنده این برنامه تأیید کرد که فصل پنجم این سریال ساخته نخواهد شد و همچنین نقش­های این لایو اکشن در جای دیگری استفاده نخواهند شد. با این حال، شبکه «نیک جونیور» به پخش تکرار این برنامه ادامه داد.

محله دنیل تایگر

محله دنیل تایگر

Daniel Tiger’s Neighborhood

این سریال حول محور دنیل تایگر (پسرِ مامان تایگر و بابا تایگر) می‌چرخد. این سریال علاوه بر دنیل تایگر شامل بچه ­های دیگری از سریال «محله خیالی» نیز می‌شود مانند: «کترینا توله گربه» (دخترِ «هنریتا گربه»)، «اِلآینا خانم» (دخترِ «اِلآین فرچید بانو» و «موزیک من استن»)، «اُ جغده» (برادرزاده «ایکس جغده») و «پرنس چهارشنبه» (آخرین پسرِ «شاه جمعه» و «ملکه سارا شنبه» و برادر کوچک‌تر «پرنس سه­ شنبه»). این سریال به دو بخش 11 دقیقه­ای تقسیم می‌شود که این دو بخش با یک تم اجتماعی – احساسی مربوط به یکدیگر، مثل ناامیدی و غم یا خشم و آسودگی خاطر، به یکدیگر مربوط می‌شوند. درون‌مایه موسیقی این سریال از یک واژه خاص به نام «آهنگ­های راهبردی» استفاده می‌کند تا بچه ­های درس­های مهم موجود در برنامه را یاد گرفته و حفظ کنند. بسیاری از این «آهنگ­های راهبردی» در قالب آلبوم و یا تک آهنگ­هایی تحت نام «محله­ی دنیل تایگر» قابل‌دسترسی هستند. رنج سنی هدف این برنامه، بچه­ های رده سنی مهدکودک هستند؛ و به آنها هوش احساسی، مهربانی و احترام به انسان­ها را یاد می‌دهد. موضوعات آموزشی این برنامه تحت آموزه­ها و تحقیقات شخصی به نام «فرد راجرز» درباره رشد کودکان است.

دنیای کلمات

دنیای کلمات

WordWorld

این سریال ماجراجویی گروهی از حیوانات را به نمایش می‌گذارد که بدنشان نشان‌دهنده نژادشان است، مثلاً اسم انگلیسی سگ از سه حرف DOG تشکیل می‌شود، پس کله سگ در این انیمیشن D و بقیه بدن او با حروف O و G تشکیل می‌شود. بسیاری از اشیاء و مکان­ها نیز در این انیمیشن از کلمات ساخته می‌شوند، مانند: «طویله»، «کنده درخت»، «بشکه»، «خانه»، «جنگل»، «زیردریایی»، «کفش» و «شیرینی». گاهی یکS  جمع جلوی یک شیء قرار می‌گیرد و آن شیء شروع به چندبرابر شدن می‌کند، مثلاً وقتی‌که سگ سعی می‌کند به خوک درباره S جمع بگوید و شیرینی ­ها (Pies) چندبرابر می‌شوند. خوک فکر می‌کند در کلمه شیرینی (Pie) S جمع وجود ندارد و سعی می‌کند بی‌خیال حرف­های سگ بشود، به‌اشتباه کلمه قاشق (Spoon) را جمع می‌بندد و قاشق­ها (Spoons) شروع به چندبرابر شدن می‌کنند. بقیه اشیاء مانند ابر، آبی در دوردست و یا کلمات دیگری مانند نامه­ ها و سبدها، با کلمات ساخته نشده‌اند.

ماجراجویی­های شگفت‌انگیز اَبی

ماجراجویی­های شگفت‌انگیز اَبی

abby’s amazing adventure

«اَبی کِدَبی» یک شخصیت عروسکیِ 4 ساله در برنامه «سِسِمی استریت» در شبکه «پی­بی­اس/اچ­بی­او» که معمولاً او را «اَبی» صدا می‌زنند. در سال 2006 در قسمت اول فصل 37، برای اولین‌بار او جلوی دوربین ظاهر شد و با بعضی از شخصیت­ها در سِسمی استریت آشنا شد. همان روز اول، چوب جادویی­اش شکست و «پرنده بزرگ» به او گفت که چوب جادویی­اش را به تعمیرگاه، پیش «ماریا» ببرد تا او چوبش را تعمیر کند. در فصل 40، از بخش­های تکراری و بازسازی‌شده او توسط CGI یک اسپین آف به نام «مدرسه پریِ پرنده اَبی» درست شد. همچنین در حال حاضر با برادر ناتنی‌اش «رودی» مجری برنامه­ ای به نام «ماجراجویی­های شگفت‌انگیز اَبی» است. اولین قسمت این برنامه در تاریخ 18 نوامبر 2018 روی شبکه «اچ­بی­او» و در تاریخ 2 سپتامبر 2019 روی شبکه «پی­بی­اس» قرار گرفت.

سِسِمی استریت

سِسِمی استریت

Sesame Street 

سسمی استریت یک برنامه کودک آموزشی است که از بخش­های مختلفی شامل: عروسک‌گردانی، انیمیشن، لایو اکشن و کمدی تهیه شده است. تهیه­ کنندگی این برنامه برعهده «کارگاهِ سِسِمی» (که تا ماه جون سال 2000 به نام «کارگاه تلویزیونی کودکان» (CTW) شناخته می‌شد) و سازندگان این برنامه «جون گانز کانِی» و «لوید موریست» هستند. این برنامه برای استفاده از عروسک­های «جیمی هِسُنون» در برقراری با بینندگانش و همچنین فیلم­های کوتاهش با مضامین کمدی و فرهنگی، به معروفیت رسید. این سریال در 10 نوامبر 1969 با بازخوردهایی مثبت، کمی مشاجره و بینندگانی بسیار زیاد، روی آنتن رفت؛ این برنامه از قسمت اول در یکی از شبکه­های تلویزیون ملی آمریکا به نام «پی­بی­اس» پخش می‌شد تا اینکه در 16 ژانویه 2016 به بخش کانال­های اختصاصیِ شبکه «اچ­بی­او» و بعد از آن در سال 2020 به شبکه کابلی «اچ­بی­او مکس» انتقال پیدا کرد.

قطار دایناسوری

قطار دایناسوری

Dinosaur Train

دنیای «قطار دایناسوری» از دید تیرانوسوروسی به نام «بادی» دیده می­شود. در آهنگ ابتدایی این برنامه می‌فهمیم که بادی توسط آقا و خانم «تِرانادان» به فرزندخواندگی گرفته شده است. او درست هم‌زمان با خواهر و برادرانش «تاینی»، «شاینی» و «دان» از تخم بیرون آمد. او با «ترودون» که همه چیز را درباره دایناسور­ها می‌داند و راننده قطار است، به سفر کردن با قطار دایناسوری در دوران «مزوزوئیک» می­پردازد و یاد می‌گیرد که او یک «تیرانوسوروس» است. «بادی» به‌عنوان بچه­ای که در خانواده­ای چندگونه به فرزندی گرفته شده است، برای شناخت تفاوت دایناسورهای مختلف بسیار کنجکاو است و برای دانستنش سوار بر قطار دایناسوری می ­شود. گونه­ های مختلف دایناسوری­ ای در این برنامه نمایش داده می‌شود، توسط باستان­ شناسان کشف شده­اند.

کِرَت­های خارق­العاده

کِرَت­های خارق­العاده

Wild Kratts

برادران «کِرَت» به همراهی «آویوا کُرکوادو»، مهندسین بیومکانیکی هستند که با «لباسِ قدرتِ موجودات» را درست کردند؛ این لباس به انسان­ها اجازه می‌دهد که توانایی­های حیوانات مختلف را تقلید کنند، برادرانِ «کِرَت» همچنین دارای تجهیزات دیگری هستند که روی دیگر جانوران تحقیق و یا حتی دشمنانشان را شکست بدهند. «کوکی» یک مهندس مکانیک و متخصص کامپیوتر است که کارش رسیدگی به «سفینه فضاییِ لاک­پشتی» با نام «تورتوگا» و خلبانی «جیمی زِد» است. همچنین «جیمی» مسئول دستگاه تلپورت برای فرستادن «دیسک­های قدرت موجودات» و تجهیزات دیگر به برادران «کِرَت» و همچنین کمک به «آویوا» در اختراعات است. در این مسیر بینندگان می‌توانند درباره حیوانات چیزهایی بفهمند و به‌صورت گروهی اشتباهات را درست کنند و یا از مخمصه­ها فرار کنند.

جرج کنجکاوجرج کنجکاو

Curious George

جرج کنجکاو یک میمون آفریقایی است که جز دردسر درست‌کردن کاری بلد نیست. دوست جرج «مرد کلاه زرد»، همیشه در حال کمک و نجات دادن جرج از دردسرهایی است که جرج درست می‌کند. موضوع اصلی این برنامه یادگرفتن، بخشش و کنجکاو بودن محتاطانه است.

رِمی و بوو

رِمی و بوو

Remy & Boo

«رِمی» دختر 6 ساله­ای ماجراجو که با دوست صمیمی و خاصش به اسم «بوو»، با روحیه شکست ­ناپذیر «رِمی» و روحیه مثبت ­نگرِ «بوو»، توی شهرِ پر از ماجرای «دلفین بِی» به ماجراجویی می‌پردازند. آنها با یکدیگر مکان­های جدیدی از دنیا را کشف می‌کنند و یاد می‌گیرند که قدرتی به قدرت دوستی نیست.

اِلینور

اِلینور

Elinor Wonders Why

 ماجراجویی­های یک خرگوش باهوش و کنجکاو به اسم «اِلینور» و دوست خفاشش «اری» و دوست فیلش «آلیو».

بزن بریم لونا

بزن بریم لونا

Let’s Go Luna!

«بزن بریم لونا» در دنیایی متشکل از حیواناتِ انسان­ گونه شکل می‌گیرد و روی سه کودک که با گروه نمایش «سیرک معرکه» و در کنار خانواده ­شان به دنیا سفر می‌کنند، تمرکز می‌کند: «لئو» یک وامبت از سیدنی در استرالیا، «اندی» یک قورباغه از آمریکا و «کارمن» یک پروانه از مکزیک. گاهی در مسیر توقف شان، مهتاب خانم که «لونا» نام دارد و با قد 1.5 متر و دست، پا، یک صورت، با کلاهی صاف و چکمه­هایی قرمز به تصویر کشیده شده، به زمین می­آید و درباره زبان، موسیقی، غذا و دیگر موضوعات آن محل به بچه ­ها آموزش می‌دهد. گروه نمایش در هر کشور به‌اندازه دو قسمت نیم ساعته، شامل دو بخش که در کل چهاربخش می­شود، توقف می­کند و علاوه بر یادگیری، با کسانی هم در سراسر جهان دوست می­شوند. با داشتن چنین تیم فرهنگیِ انسان­ گونه ­ای می­توان گفت: «تحقیقاتِ موشکافانه تیمِ «بزن بریم لونا» مطمئن است که هر شهر و منطقه ­ای با احترام کامل و اسناد معتبر به تصویر کشیده می‌شود.»

ماشیناسورها

ماشیناسورها

Dinotrux

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خوشحال میشیم از مطالب ما در سایتتون استفاده کنید . خوشحال تر میشیم اگر یک لینکی هم از مقالتون به سایت ما بدید