کارتون ها
رافراف، توییت و دِیو
RUFF RUFF TWEET AND DAVE
«رافراف، توییت و دِیو» یک برنامه تلویزیونی است که در قالب یک بازی به نمایش در میآید و به ترتیب شامل سه شخصیت می شود: «یک سگ، یک پرنده و یک خرس» این سه به ماجراجویی میپردازند و در هر ماجراجویی باید یک تصمیم بگیرند. سؤالهایی که این شخصیتهای انیمیشنی با آنها روبرو میشوند به آنها کمک میکند که تصمیم بگیرند چهکار کنند و چگونه دنیای اطرافشان را بهتر بفهمند. درحالیکه رافراف، توییت و دِیو نقش سه جواب احتمالی را در هر بازی و پرسش ایفا میکنند، بینندگان میتوانند با جواب دادن به سؤالها در این بازی شرکت کنند.
اِلا، اُسکار و هوو
ELLA, OSCAR & HOO
یک دختر بازیگوش، یک پسر کوچولوی وروجک و یک ابر خیلی کوچولو؛ به اسمهای اِلا، اُسکار و هوو!
آنها با یکدیگر به دنبال دایناسور میگردند، جنگلهای اسرارآمیز را کشف میکنند و یا همکارهای وفادارِ بابانوئل میشوند. هر روز یک ماجراجویی جدید، یک فرصت برای اینکه با یکدیگر درباره شجاعت، صداقت و دوستیهای بچگی بیشتر یاد بگیریم.
پپا پیگ
PEPPA PIG
درسها و چیزهای مثبتی که «پِپا پیگ» یادِ ما داد: نظرات والدین
- چطوری با لهجهی انگلیسی حرف بزنیم: «اولین باری که دخترم کلمهی «مرافعه» رو گفت از خنده رودهبر شدم. بعدش هم با لحجهی غلیط انگلیسی کلماتِ «مهدکودک، مامان و بابا» رو گفت.»
- شام خوردن کنار همدیگر و روی میز غذاخوری لذتبخشه: «وقت شام در خانه پِپا، تشریفات خاصی برقرار میشود. واقعا عاشق تماشا کردن این صحنهام. بهم امید میده! هاهاها. بعد هم اینکه همه با هم حرف میزنن و هیچکس سرش توی گوشیش نیست.»
- اینکه مامانها از باباها یکم باهوشتر هستند: «ببین همه دیگه این رو میدونن! با اینکه یکم گستاخانه است ولی خب همیشه خانم خونه میدونه که چه وسیلهای کجای خونه هست یا اینکه توی موقعیت های اضطراری چه کاری باید انجام بده. این در حالیه که بابا خوکـه فقط میگه میدونم باید چه کاری بکنیم [و هیچ کاری انجام نمیده.]»
- مدرسه خیلی سرگرمکننده است: «تا حالا دقت کردید که هیچکس از رفتن به مدرسه ناله نمیکنه. اول صبح مدرسه رفتن باحاله و هیچکس توی لحظه آخر دنبال وسایل گمشدهاش نمی گرده. هیچوقت هم دیر نمیکنند! هاهاها.»
- خوبه که کل اجتماع رو با اسم بشناسی: «خرگوش خانم، بابا سگه، پِپا و جورج همه افراد جامعه کوچکی که توی آن زندگی میکنند رو میشناسند و همه همدیگر رو با اسم صدا میکنند. یک درس خیلی خوب توی این کار هست.»
- اینکه بچه ها میتوانند اتاقخوابشان رو با اشخاص دیگر شریک بشوند: «پِپا و جورج توی یک اتاق می خوابیدن و تخت بالایی برای پِپا بود. خوبه که بچهها ببینند شریک شدن یک چیز عادیه و همه توی یک خانه بزرگ با کُلی اتاق زندگی نمیکنند.»
- توی زندگی هرکسی یک استعداد یا مهارت خاصی دارد: «نشاندادن شخصیتها بهعنوان حیوانات مختلف یکی از زیباترین راهها برای نمایش تنوع توی جامعه است. همچنین این کار به بچه ها نشان میدهد که هرکسی خصوصیات متفاوتی دارد؛ مثل خرناس کردنهای پِپا.»
- همه گوشی تلفن و آیپد ندارد: «حتی مطمئن نیستم که توی خانه پِپا و جورج، تلویزیون دیده باشم. حتی کسی از بچه ها آیپد بهانه نمی کنه یا پدر و مادری رو نمیبینیم که برای چت کردن و یا سرزدن به فیسبوک از خانه بیرون بره.»
- گفتن «لطفاً» و «ممنون» مهمه: «پِپا و جورج هر دو خیلی با ادب هستند و همیشه توی حرفهایشان از کلمات «لطفاً» و «ممنون» استفاده میکنند. همچنین از اینکه پِپا با والدینش مؤدبانه صحبت میکند، لذت میبرم. امیدوارم شما هم همینطوری باشید.»
- وقتی داداش کوچکترت گریه میکنه، بهتره بغلش کنی: «خیلی از گریه کردن جورج خوشم میاد. خیلی ناز و مثل یک بچه که تازه راه رفتن رو یاد گرفته گریه میکنه. طوری که بقیه خانواده موقع گریهکردنش باهاش رفتار میکنن هم واقعاً لذتبخش هست.»
- زندگی خیلی کوتاهتر از اونه که توی گِل بازی نکنی: «مگه میشه خوشحالی صورتشون و خندههاشون موقع پریدن توی چالههای گِلی رو ببینی و نخندی!»
هرکسی که گفته تلویزیون برای بچه ها خوب نیست، معلومه که «پِپا خوکـه» رو ندیده!!
سگهای نگهبان
PAW PATROL
طبق حرفهای «مارین هیلی» متخصص رشد کودکان، «سگهای نگهبان» تقریباً تمام ویژگیهایی یک برنامه کودکِ خوب را داراست. طرح داستانهای این برنامه همیشه دارای یک تضاد و یک جواب هست که باعث ایجاد حس خوبی در کودک خواهد شد. «هیلی» میگوید: «قابلیت حدس زدن به کودک کمک میکند تا در دنیای غیرقابلپیشبینی و بزرگی که در حال باز شدن به روی اوست، حس آرامش داشته باشد.»
پیداکردن برنامه ای که به کودکانمان نشان بدهیم و با معیارهای خاصِ ما منطبق باشد، کار آسانی نیست. اولین و مهمترین معیار باید «منطبقِ سن» بودن آن باشد، درست است؟ بدون صحنه های خشونتآمیز، لحن بد یا فیلمنامه هایی که باعث هزار و یک سؤال موقع خوابیدن میشود. باید سرگرمکننده باشد اما نه بیشاز حد، چونکه میخواهیم قبل از اینکه مغز کودک از گوشش بیرون بزند، بتوانیم از تلویزیون دورشان کنیم. نباید آزار دهنده باشند، چونکه خودِ ما هم اکثر اوقات باید کنار آنها به دیدن این برنامه ها بنشینیم. مهمتر از هر چیزی ما میخواهیم که این برنامه ها بیشتر از چیزی باشند که فقط وقت کودکانمان را چند ساعتی پر کنند. به طور ایدهآل برنامه ها باید چیزی درباره مهربانی، همدلی، مسئولیت پذیری و شخص خوبی بودن آموزش بدهند. حالا چند برنامه این کار را انجام میدهند؟! خب، طبق حرفهای «مارین هیلی» متخصص رشد کودکان، «سگهای نگهبان» تقریباً تمام ویژگیهایی یک برنامه کودکِ خوب را داراست. «هیلی» میگوید که «سگهای نگهبان» در واقع کمک شایانی به کودکانتان میکند.
اگر تابهحال یک قسمت از «سگهای نگهبان» دیده باشید، خواهی فهمید که این برنامه تقریباً خسته کننده و تکراری است. هر قسمت از یک فرمول پیروی میکند: آهنگهایی جذاب ولی آزاردهنده، نوعی عملیات نجات و در پایان سگها روز را با موفقیت به اتمام میرسانند. این تکرار ممکن است برای والدین آزاردهنده باشد، درحالیکه این یکی از دلایلی است که اینگونه برنامه ها برای کودکان عالی هستند. طرح داستانهای این برنامه همیشه دارای یک تضاد و یک جواب هست که باعث ایجاد حس خوبی در کودک خواهد شد.
«هیلی» میگوید: «قابلیت حدس زدن به کودک کمک میکند تا در دنیای غیرقابل پیشبینی و بزرگی که درحال باز شدن به روی اوست، حس آرامش داشته باشد.» از این طریق آنها یاد میگیرند، هنگامی که دردسر ایجاد میشود، همیشه کسانی هستند که میتوانند کمک کنند. این نوع برنامه ها به کودکان این اعتماد به نفس را میدهد که به هنگام نیاز از دیگران کمک بخواهند.
بخش عظیمی از کمککردن به ذهن کودک برای رشد و نمو، تکرار است. تکرار پیدرپی اعداد و حروف آموزگاران به همین دلیل است. همچنین دلیل سادگی، تکرار متن و ریتم آهنگهایی که برای کودکان وجود دارد نیز همین است. وقتی این تکرارِ مفید را در کنار ارزشهایی که «سگهای نگهبان» دارد میگذاریم، تقریباً برنامه بسیار خوبی برای کودکان به دست میآید.
بِلِیز و ماشینهای هیولا
Blaze and the Monster Machines
«بِلِیز و ماشینهای هیولا» یک انیمیشنِ سریالیِ آمریکایی با محوریت و تمرکز روی آموزش «عفمر» (علمی، فناوری، مهندسی و ریاضی) است. این سریال در 13 اکتبر 2014 در شبکه «نیکلدون» روی آنتن رفت.
این سریال حول محور یک ماشین هیولایی و راننده انسانش، «بِلِیز» و «اِیجِی»، میچرخد. این دو در شهر «اکسل» شروع به ماجراجویی میکنند و در این راه چیزهای زیادی درباره موضوعات «عفمر» یاد میگیرند. به همراه این دو مکانیکِ انسانی به نام «گَبی»، دوستهای ماشین هیولایی دیگری به نامهای «استرایپس»، «استارلا»، «دارلینگتون» و «زِگ» و رقیبی به نام «کراشر» و دستیارش «پیکل» نیز وجود دارند. در فصل سوم این سریال شخصیت «واتس» نیز به داستان اضافه میشود.
بلوز کلوز
Blue’s Clues
انیمیشن/لایو اکشن «ردپای آبی» یک برنامه کودکِ آموزنده است که در 8 سپتامبر 1996 در شبکه «نیک جونیور» روی آنتن رفت. سازندگان و تهیهکنندگان این برنامه «انجلا سنتومرو»، «تاد کسلر» و «تریسی پیج جانسون» مفهومِ رشد کودکان و آموزش به آنها را با انیمیشنی خلاقانه درهمآمیختهاند تا اثری برای آموزش بهتر به بینندگان ارائه نمایند. این سریال تا سال 2002 با مجریگری «استیو برنز» که به اسم «جو» شناخته میشد روی آنتن بود و پس از ترک ایشان، تا سال 2006 «دانِوان پَتون» مجریگری این برنامه را به عهده گرفت. این برنامه بر محور سگی آبیرنگ به نام «آبی» و ردپاهایی که او برای مجری و بینندگان میگذارد، میچرخد. «ردپای آبی» یکی از پرطرفدارترین سریالهای کودکانِ پیشدبستانیِ آمریکایی به شمار میرفت همچنین این برنامه برای رشد شبکه «نیکلدون» نقش بسزایی داشت. این برنامه را یکی از موفق ترین، جدیدترین و مهمترین سریالها برای کودکان پیش دبستانی میدانند. یک اسپین آف از این سریال به نام «اتاقِ آبی» نیز در سال 2004 منتشر شده است.
سازندگان و تهیه کنندگان این برنامه، تلاش بر این داشتند که بجای حالت خشک و قدیمی، موضوعات را بهصورت داستانی بازگو و همچنین با استفاده از تکرار موضوعات و ساختن هر قسمت مانند قسمت قبل، آموزش برنامه را دوچندان سازند. آنها از تحقیقی سی ساله درباره رشد کودکان و عادات بینندگان خردسال، پس از پخش شدن اولین قسمتِ سریال «سِسِمی استریت» در آمریکا و متحول سازی ژانر [کودک و نوجوان] با استفاده از دخیل کردن بینندگان در برنامه، استفاده کردند. این تحقیق بخشی از پروسه خلاقانه و تصمیم گیری تهیه این سریال بود و [نتایج تحقیق] در تمام زاویه ها و مراحل سریال ادغام شد. پسزمینه خانگی این سریال به خانه های آمریکایی شبیه اما متمایز از بقیه سریالهای تلویزیونی ای است که میبینیم. یک تورِ اجرای زنده نیز در سال 1999، با استفاده از وسایلی که توسط سازندگان برنامه تولید شده بود، در آمریکا به روی صحنه رفت. تا سال 2002، حدوداً 2 میلیون نفر در 1000 اجرای زنده این برنامه حضور پیدا کردند.
پدینگتون
Paddington
پدینگتون یک فیلم انیمیشن/لایو اکشن کمدی، محصول 2014، به کارگردانی و نویسندگی «پاول کینگ»، داستان «هَمیش مک کول» و «پاول کینگ» و تهیه کنندگی آن برعهده «دیوید هِیمن» است. داستانهای این فیلم بر اساس شخصیتی انیمیشنی به نام «پدینگتون خرسه»، ساخته شده توسط «مایکل باند» و صداپیشگی «بِن ویشاو» پیش میروند و ستاره های لایو اکشن این فیلم شامل: «هیو بانویل»، «سالی هاکینز»، «جولی والترز»، «جیم برودبنت»، «پیتر کاپالدی» و «نیکول کیدمن» میشوند. طبق عنوان فیلم، این فیلم داستان شخصیتی است به نام «پدینگتون»، یک خرس انسان گونه که از جنگل های پِرو سر از خیابانهای لندن در میآورد و توسط خانواده «براون» به فرزندی گرفته میشود. «کیدمن» نقش تاکسیدرمیستی را بازی میکند که سعی دارد پدینگتون را به مجموعهاش اضافه کند.
محصولی از انگلیس و فرانسه که با ریسک بالا از شرکتهای «StudioCanal UK»، «TF1 Films Production»، «Heyday Films» و «principal photography» در ابتدای سپتامبر 2013، قبل از جون 2014، تهیه شد. در ابتدا «کالین فِرث» قرار بود صداپیشه شخصیت پدینگتون باشد اما پس از آغاز تولید استعفا کرد تا «ویشاو» جای او را بگیرد.
این فیلم در 28 نوامبر 2014 با بودجه 55 میلیون دلاری روی پرده سینماهای انگلیس رفت و توانست علاوه بر تحسین منتقدین، 268 میلیون دلارفروش داشته باشد. این فیلم 16 ژانویه 2015 در آمریکا نیز پخش شد. فیلم «پدینگتون» صاحب دو جایزه «بهترین فیلم انگلیس» و «بهترین نمایشنامه اقتباسی» از «آکادمی جوایز فیلم انگلیس» هم شد. دهم نوامبر 2017 فیلمی با عنوان «پدینگتون 2» با کارگردانی دوباره «پاول کینگ» به روی صحنه رفت.
تیم اومیزومی
Team Umizoomi
یک سریال تلویزیونی لایو اکشن آمریکایی موزیکال است که بر روی مسائل ریاضی از جمله: شمارش، دنبالهها، اشکال، طرحها، اندازه گیری و برابری تمرکز میکند. در این برنامه نه از سیستم اندازه گیری بریتانیایی استفاده میشود و نه از سیستم متریک؛ این یعنی این برنامه بدون توجه به سیستم اندازه گیری، میتواند در هر منطقه [یا کشور] پخش شود.
در 25 ژانویه 2010، تیم اومیزومی در شبکه «نیکلدون» در ایالات متحده آمریکا پخش شد. در تاریخ 20 فوریه 2014، سازنده این برنامه تأیید کرد که فصل پنجم این سریال ساخته نخواهد شد و همچنین نقشهای این لایو اکشن در جای دیگری استفاده نخواهند شد. با این حال، شبکه «نیک جونیور» به پخش تکرار این برنامه ادامه داد.
محله دنیل تایگر
Daniel Tiger’s Neighborhood
این سریال حول محور دنیل تایگر (پسرِ مامان تایگر و بابا تایگر) میچرخد. این سریال علاوه بر دنیل تایگر شامل بچه های دیگری از سریال «محله خیالی» نیز میشود مانند: «کترینا توله گربه» (دخترِ «هنریتا گربه»)، «اِلآینا خانم» (دخترِ «اِلآین فرچید بانو» و «موزیک من استن»)، «اُ جغده» (برادرزاده «ایکس جغده») و «پرنس چهارشنبه» (آخرین پسرِ «شاه جمعه» و «ملکه سارا شنبه» و برادر کوچکتر «پرنس سه شنبه»). این سریال به دو بخش 11 دقیقهای تقسیم میشود که این دو بخش با یک تم اجتماعی – احساسی مربوط به یکدیگر، مثل ناامیدی و غم یا خشم و آسودگی خاطر، به یکدیگر مربوط میشوند. درونمایه موسیقی این سریال از یک واژه خاص به نام «آهنگهای راهبردی» استفاده میکند تا بچه های درسهای مهم موجود در برنامه را یاد گرفته و حفظ کنند. بسیاری از این «آهنگهای راهبردی» در قالب آلبوم و یا تک آهنگهایی تحت نام «محلهی دنیل تایگر» قابلدسترسی هستند. رنج سنی هدف این برنامه، بچه های رده سنی مهدکودک هستند؛ و به آنها هوش احساسی، مهربانی و احترام به انسانها را یاد میدهد. موضوعات آموزشی این برنامه تحت آموزهها و تحقیقات شخصی به نام «فرد راجرز» درباره رشد کودکان است.
دنیای کلمات
WordWorld
این سریال ماجراجویی گروهی از حیوانات را به نمایش میگذارد که بدنشان نشاندهنده نژادشان است، مثلاً اسم انگلیسی سگ از سه حرف DOG تشکیل میشود، پس کله سگ در این انیمیشن D و بقیه بدن او با حروف O و G تشکیل میشود. بسیاری از اشیاء و مکانها نیز در این انیمیشن از کلمات ساخته میشوند، مانند: «طویله»، «کنده درخت»، «بشکه»، «خانه»، «جنگل»، «زیردریایی»، «کفش» و «شیرینی». گاهی یکS جمع جلوی یک شیء قرار میگیرد و آن شیء شروع به چندبرابر شدن میکند، مثلاً وقتیکه سگ سعی میکند به خوک درباره S جمع بگوید و شیرینی ها (Pies) چندبرابر میشوند. خوک فکر میکند در کلمه شیرینی (Pie) S جمع وجود ندارد و سعی میکند بیخیال حرفهای سگ بشود، بهاشتباه کلمه قاشق (Spoon) را جمع میبندد و قاشقها (Spoons) شروع به چندبرابر شدن میکنند. بقیه اشیاء مانند ابر، آبی در دوردست و یا کلمات دیگری مانند نامه ها و سبدها، با کلمات ساخته نشدهاند.
ماجراجوییهای شگفتانگیز اَبی
abby’s amazing adventure
«اَبی کِدَبی» یک شخصیت عروسکیِ 4 ساله در برنامه «سِسِمی استریت» در شبکه «پیبیاس/اچبیاو» که معمولاً او را «اَبی» صدا میزنند. در سال 2006 در قسمت اول فصل 37، برای اولینبار او جلوی دوربین ظاهر شد و با بعضی از شخصیتها در سِسمی استریت آشنا شد. همان روز اول، چوب جادوییاش شکست و «پرنده بزرگ» به او گفت که چوب جادوییاش را به تعمیرگاه، پیش «ماریا» ببرد تا او چوبش را تعمیر کند. در فصل 40، از بخشهای تکراری و بازسازیشده او توسط CGI یک اسپین آف به نام «مدرسه پریِ پرنده اَبی» درست شد. همچنین در حال حاضر با برادر ناتنیاش «رودی» مجری برنامه ای به نام «ماجراجوییهای شگفتانگیز اَبی» است. اولین قسمت این برنامه در تاریخ 18 نوامبر 2018 روی شبکه «اچبیاو» و در تاریخ 2 سپتامبر 2019 روی شبکه «پیبیاس» قرار گرفت.
سِسِمی استریت
Sesame Street
سسمی استریت یک برنامه کودک آموزشی است که از بخشهای مختلفی شامل: عروسکگردانی، انیمیشن، لایو اکشن و کمدی تهیه شده است. تهیه کنندگی این برنامه برعهده «کارگاهِ سِسِمی» (که تا ماه جون سال 2000 به نام «کارگاه تلویزیونی کودکان» (CTW) شناخته میشد) و سازندگان این برنامه «جون گانز کانِی» و «لوید موریست» هستند. این برنامه برای استفاده از عروسکهای «جیمی هِسُنون» در برقراری با بینندگانش و همچنین فیلمهای کوتاهش با مضامین کمدی و فرهنگی، به معروفیت رسید. این سریال در 10 نوامبر 1969 با بازخوردهایی مثبت، کمی مشاجره و بینندگانی بسیار زیاد، روی آنتن رفت؛ این برنامه از قسمت اول در یکی از شبکههای تلویزیون ملی آمریکا به نام «پیبیاس» پخش میشد تا اینکه در 16 ژانویه 2016 به بخش کانالهای اختصاصیِ شبکه «اچبیاو» و بعد از آن در سال 2020 به شبکه کابلی «اچبیاو مکس» انتقال پیدا کرد.
قطار دایناسوری
Dinosaur Train
دنیای «قطار دایناسوری» از دید تیرانوسوروسی به نام «بادی» دیده میشود. در آهنگ ابتدایی این برنامه میفهمیم که بادی توسط آقا و خانم «تِرانادان» به فرزندخواندگی گرفته شده است. او درست همزمان با خواهر و برادرانش «تاینی»، «شاینی» و «دان» از تخم بیرون آمد. او با «ترودون» که همه چیز را درباره دایناسورها میداند و راننده قطار است، به سفر کردن با قطار دایناسوری در دوران «مزوزوئیک» میپردازد و یاد میگیرد که او یک «تیرانوسوروس» است. «بادی» بهعنوان بچهای که در خانوادهای چندگونه به فرزندی گرفته شده است، برای شناخت تفاوت دایناسورهای مختلف بسیار کنجکاو است و برای دانستنش سوار بر قطار دایناسوری می شود. گونه های مختلف دایناسوری ای در این برنامه نمایش داده میشود، توسط باستان شناسان کشف شدهاند.
کِرَتهای خارقالعاده
Wild Kratts
برادران «کِرَت» به همراهی «آویوا کُرکوادو»، مهندسین بیومکانیکی هستند که با «لباسِ قدرتِ موجودات» را درست کردند؛ این لباس به انسانها اجازه میدهد که تواناییهای حیوانات مختلف را تقلید کنند، برادرانِ «کِرَت» همچنین دارای تجهیزات دیگری هستند که روی دیگر جانوران تحقیق و یا حتی دشمنانشان را شکست بدهند. «کوکی» یک مهندس مکانیک و متخصص کامپیوتر است که کارش رسیدگی به «سفینه فضاییِ لاکپشتی» با نام «تورتوگا» و خلبانی «جیمی زِد» است. همچنین «جیمی» مسئول دستگاه تلپورت برای فرستادن «دیسکهای قدرت موجودات» و تجهیزات دیگر به برادران «کِرَت» و همچنین کمک به «آویوا» در اختراعات است. در این مسیر بینندگان میتوانند درباره حیوانات چیزهایی بفهمند و بهصورت گروهی اشتباهات را درست کنند و یا از مخمصهها فرار کنند.
جرج کنجکاو
Curious George
جرج کنجکاو یک میمون آفریقایی است که جز دردسر درستکردن کاری بلد نیست. دوست جرج «مرد کلاه زرد»، همیشه در حال کمک و نجات دادن جرج از دردسرهایی است که جرج درست میکند. موضوع اصلی این برنامه یادگرفتن، بخشش و کنجکاو بودن محتاطانه است.
رِمی و بوو
Remy & Boo
«رِمی» دختر 6 سالهای ماجراجو که با دوست صمیمی و خاصش به اسم «بوو»، با روحیه شکست ناپذیر «رِمی» و روحیه مثبت نگرِ «بوو»، توی شهرِ پر از ماجرای «دلفین بِی» به ماجراجویی میپردازند. آنها با یکدیگر مکانهای جدیدی از دنیا را کشف میکنند و یاد میگیرند که قدرتی به قدرت دوستی نیست.
اِلینور
Elinor Wonders Why
ماجراجوییهای یک خرگوش باهوش و کنجکاو به اسم «اِلینور» و دوست خفاشش «اری» و دوست فیلش «آلیو».
بزن بریم لونا
Let’s Go Luna!
«بزن بریم لونا» در دنیایی متشکل از حیواناتِ انسان گونه شکل میگیرد و روی سه کودک که با گروه نمایش «سیرک معرکه» و در کنار خانواده شان به دنیا سفر میکنند، تمرکز میکند: «لئو» یک وامبت از سیدنی در استرالیا، «اندی» یک قورباغه از آمریکا و «کارمن» یک پروانه از مکزیک. گاهی در مسیر توقف شان، مهتاب خانم که «لونا» نام دارد و با قد 1.5 متر و دست، پا، یک صورت، با کلاهی صاف و چکمههایی قرمز به تصویر کشیده شده، به زمین میآید و درباره زبان، موسیقی، غذا و دیگر موضوعات آن محل به بچه ها آموزش میدهد. گروه نمایش در هر کشور بهاندازه دو قسمت نیم ساعته، شامل دو بخش که در کل چهاربخش میشود، توقف میکند و علاوه بر یادگیری، با کسانی هم در سراسر جهان دوست میشوند. با داشتن چنین تیم فرهنگیِ انسان گونه ای میتوان گفت: «تحقیقاتِ موشکافانه تیمِ «بزن بریم لونا» مطمئن است که هر شهر و منطقه ای با احترام کامل و اسناد معتبر به تصویر کشیده میشود.»
ماشیناسورها
Dinotrux
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.